دریافت، خلق و گفتوگو دربارۀ آثار هنری، بهویژه آثار نوگرا، بدون آگاهی از بافتار تاریخی و فلسفی آثار امکانپذیر نیست. از این جهت یکی از کتابهایی که گفتوگوی نظری دربارۀ هنر ایران را دقت میبخشد و نظاممند میکند، کتاب «تحولات تصویری هنر ایران» است. برآیند چهار سال پژوهش نظاممند سیامک دلزنده که کوشیده روایتی منسجم از چندین دهه هنرنوگرای ایران ارائه کند. روایتی منسجم از نقاشیهای درباری قجری تا تأسیس موزۀ هنرهای معاصر در سال ۱۳۵۶٫ نویسنده در این روایت از بهکارگیری دوگانۀ گنگ و شکنندۀ «سنتی و مدرن» میپرهیزد و با بهکارگیری، ابداع و نقد مفاهیمی مانند «حکمت خسروانی»، «فره ایزدی»، «اندیشۀ ایرانشهری»، «اورینتالیسم»، «فرمالیسم و فرم ناب»، «نظام نمایشگاهی»، «نقد پسامدرن»، «نگره و پادنگرۀ تزئینی» و با تکیه بر روشهایی مانند «نشانهشناسی» و «تحلیل فرم» تحولات تصویری هنر ایران را روایت میکند.
زندهدل افزون بر تحلیل نمونههای فراوان بصری در بخشهایی از کتاب به آثار ادبی نیز استناد میکند. به نوشتههایی از ابراهیم گلستان، صادق هدایت، مارسل پروست، محمد مسعود، بهمن فرسی و نصرت رحمانی. برای روشن شدن مفهوم «شرقانگاری» به سرخوردگی راوی «در جستجوی زمان از دست رفته» از یافتن کلیسایی با تزئینات ایرانی در شهر ساحلی بلبلک اشاره میکند. رد زن اثیریِ بوف کور را تا نقاشیهای رباعیات خیام پی میگیرد، برای بیان رونق نقاشی-خط در اوایل دهۀ ۱۳۵۰ دیالوگی از «شب یک، شب دو» را میآورد، برای بیان تأثیر معماری، توصیف محمد مسعود از تهران را شاهد میآورد و بخش مکتب [جنبش] سقاخانه را با شعری به همین نام از نصرت کریمی میآغازد.